جهش تازه کشفشده در ژن CPD باعث کمشنوایی میشود و دانشمندان دریافتند که ویاگرا و آرژنین ممکن است به معکوس کردن آن کمک کنند. اعتبار: Shutterstock
دانشمندان جهشهایی در ژن CPD را به عنوان عاملی برای کمشنوایی مادرزادی شناسایی کردهاند که با اختلال در سیگنالینگ آرژنین و نیتریک اکسید، به سلولهای حسی گوش داخلی آسیب میرسانند.
آزمایشها روی حیوانات نشان داد که آرژنین و سیلدنافیل (ویاگرا) میتوانند این مسیرها را ترمیم کنند و عملکرد شنوایی را بازگردانند.
کشف ژنی پشت کمشنوایی نادر
جهشهایی در ژنی به نام CPD نقش کلیدی در نوعی نادر از کمشنوایی ارثی ایفا میکنند، بر اساس مطالعهای بینالمللی جدید. پژوهشگران دانشگاه شیکاگو، دانشگاه میامی و چندین موسسه در ترکیه یافتههای خود را در Journal of Clinical Investigation منتشر کردهاند. این مطالعه نشان داد که ژن CPD، که بیشتر به خاطر اصلاح پروتئینها شناخته میشود، بر عملکرد گوش داخلی نیز تاثیر میگذارد. مهمتر از همه، دانشمندان دو راه بالقوه برای درمان این وضعیت را شناسایی کردند.
«این مطالعه هیجانانگیز است زیرا جهش جدیدی در ژن را یافتیم که با ناشنوایی مرتبط است و مهمتر از آن، هدفی درمانی داریم که واقعاً میتواند این وضعیت را کاهش دهد»، گفت رون گریس ژای، دکتر، استاد جک میلر در مطالعه بیماریهای عصبی نورولوژی در دانشگاه شیکاگو. اگرچه مطالعه بر افراد با ترکیب نادر جهشهای ژن CPD تمرکز داشت، اما اگر جهشهای تکی به کمشنوایی مرتبط با سن مرتبط باشند، تاثیرات گستردهتری ممکن است وجود داشته باشد، او افزود.
مدلهای مگس میوه با کمبود در ژن CPD نقصهایی در اندام جانستون (JO) نشان میدهند، اندام حسی روی شاخکها که به حس کردن جاذبه، جریان باد و صدای نزدیک کمک میکند. این تصویر میکروگراف کانفوکال ساختارهای ایمونوبرچسبدار درون مژک JO را نمایش میدهد. اعتبار: ناتالی اورتيز-وگا، رون گریس ژای
ارتباط CPD با کمشنوایی
تحقیق بر روی CPD زمانی آغاز شد که پژوهشگران مجموعهای خاص از جهشها را یافتند که توسط سه خانواده نامرتبط از ترکیه به اشتراک گذاشته شده بود و آنها به شکل مادرزادی ناشنوایی به نام کمشنوایی حسی-عصبی (SNHL) داشتند.
SNHL ارثی است، معمولاً در اوایل کودکی تشخیص داده میشود و به اختلال دائمی شنوایی منجر میگردد که عموماً غیرقابل بازگشت تلقی میشود. اگرچه سمعکها و ایمپلنتهای حلزونی میتوانند شنوایی را بهبود بخشند، اما هیچ درمان پزشکی تاییدشدهای در حال حاضر علت اصلی این وضعیت را هدف قرار نمیدهد.
تحلیل بیشتر پایگاههای داده ژنتیکی نشان داد که افراد دیگر با جهشهای CPD نیز علائم کمشنوایی زودرس را نشان میدادند و ارتباط ژن با عملکرد شنوایی را تقویت کرد.
ژنی به نام CPD در لایه حسی و سلولهای عصبی حلزون موش محلیسازی میشود. این تصویر میکروگراف کانفوکال ساختارهای ایمونوبرچسبدار در حلزون موش (مارپیچ داخلی) را نمایش میدهد که با تصویری از اندام جانستون مگس میوه (پخششده در اطراف خارج) ترکیب شده است. اعتبار: ناتالی اورتيز-وگا، چونگ لی و رون گریس ژای
نحوه حفاظت CPD از سلولهای حسی
برای درک نقش CPD در شنوایی، تیم آزمایشهایی با استفاده از موشها انجام داد. ژن CPD معمولاً آنزیمی تولید میکند که در تولید اسید آمینه آرژنین نقش دارد و این ماده به نوبه خود به ایجاد نیتریک اکسید کمک میکند؛ نیتریک اکسید یک انتقالدهنده عصبی حیاتی است که مسئول انتقال سیگنالها از طریق سیستم عصبی است.
با بررسی گوش داخلی موش، که شباهت زیادی به گوش انسان دارد، پژوهشگران کشف کردند که جهشهای CPD این مسیر را مختل میکنند. این اختلال استرس اکسیداتیو را تحریک کرد و به مرگ سلولهای مویی حسی منجر شد؛ ساختارهای ریز مسئول تشخیص ارتعاشات صوتی.
«مشخص شد که CPD سطح آرژنین را در سلولهای مویی حفظ میکند تا آبشار سیگنالینگ سریع با تولید نیتریک اکسید امکانپذیر شود»، ژای توضیح داد. «و به همین دلیل، اگرچه در سلولهای دیگر سراسر سیستم عصبی به طور گسترده بیان میشود، این سلولهای مویی به ویژه نسبت به از دست دادن CPD حساستر یا آسیبپذیرتر هستند.»
بینشها از مگسهای میوه
تیم همچنین از مگسهای میوه به عنوان مدلی برای مطالعه اثرات تغییرات CPD استفاده کرد. آنها دریافتند که مگسهای میوه با جهشهای CPD تغییرات رفتاری سازگار با آسیب گوش داخلی، مانند کمشنوایی و مشکلات تعادل، نشان میدهند.
در نهایت، پژوهشگران دو رویکرد برای درمان مسیر مختل را آزمایش کردند: مکملهای آرژنین برای جبران آرژنین از دست رفته به دلیل جهش CPD، و داروی سیلدنافیل (ویاگرا) که میدانستند یکی از مسیرهای تحت تاثیر از دست دادن نیتریک اکسید را تحریک میکند. هر دو رویکرد بقای سلولی را در سلولهای بیماران بهبود بخشید و رفتارهای مرتبط با کمشنوایی را در مگسهای میوه کاهش داد.
استفاده مجدد از داروهای موجود برای بیماریهای نادر
«آنچه این را واقعاً تاثیرگذار میکند، این است که نه تنها مکانیسم سلولی و مولکولی زیربنایی این نوع ناشنوایی را درک میکنیم، بلکه راه درمانی امیدوارکنندهای برای این بیماران نیز یافتیم. این مثال خوبی از تلاشهای ما برای استفاده مجدد از داروهای تاییدشده FDA برای درمان بیماریهای نادر است»، ژای گفت.
این مطالعه همچنین ارزش مدلهای مگس میوه برای مطالعه بیماریهای عصبی، از جمله وضعیتهای مرتبط با سن، را نشان میدهد، ژای اشاره کرد. «آنها به ما قابلیت نه تنها درک پاتولوژی بیماری، بلکه شناسایی رویکردهای درمانی را میدهند»، او گفت.
جهتگیریهای آینده و تاثیرات گستردهتر
در گام بعدی، پژوهشگران قصد دارند مطالعات بیشتری برای درک عمیقتر مسیر سیگنالینگ نیتریک اکسید و نقش آن در سیستم حسی گوش داخلی انجام دهند. آنها همچنین میخواهند شیوع جهشهای CPD را در جمعیتهای بزرگتر بررسی کنند.
«چند نفر حامل واریانتهای این ژن هستند و آیا حساسیت به ناشنوایی یا کمشنوایی وابسته به سن وجود دارد؟»، او گفت. «به عبارت دیگر، آیا این عامل خطر برای انواع دیگر نوروپاتی حسی است؟»
مرجع: «کمبود کاربوکسیپپتیداز D باعث کمشنوایی قابل درمان میشود» نوشته ممونا رمضان، ناتالی اورتيز-وگا، محمد فراز زافیر، آماندا جی. لوباتو، طاهر عاتیک، کلمر آباد، نیرمال وادگاما، دویگو دومان، ناظم بوزان، انیس آوجی دورموشآلیاوغلو، سانی گرین، شنگرو گوو، سونا توکگوز-یلماز، merve کوچ یکدوز، فاطمه توبا امیناوغلو، مهمت آیدین، سرحات سهان، ایوان尼斯 کاراکیکس، ولادیمیر کامارنا، ماریا کامیلا روبایو، تایجانا چانیک، گونئی بادمچی، گائوفنگ وانگ، امجد فاروق، می-لینگ جوینر، کاترینا والز، دانیل اف. ابرل، جمال ناصر، آر. گریس ژای و مصطفی تکین، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۵، The Journal of Clinical Investigation.
DOI: 10.1172/JCI192090
بازارهای آسیا افت کردند و فروش گسترده فناوریمحور وال استریت را دنبال نمودند.
شبانه، کاهش سهام هوش مصنوعی بر شاخصهای میانگین ایالات متحده سنگینی کرد.
واردات و صادرات اکتبر چین انتظارات را برآورده نکرد.
بازارهای آسیا-اقیانوسیه روز جمعه افت کردند و کاهش وال استریت را در پی داشتند؛ این امر ناشی از نگرانیهای مداوم درباره ارزشگذاریهای بالای سهام هوش مصنوعی بود.
سهام شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی روز پنجشنبه در ایالات متحده افت کردند و بر بازار گستردهتر آمریکا فشار وارد آوردند. بزرگترین کاهشها مربوط به انویدیا، مایکروسافت، پالانتیر تِکنالوجیز، برادکام و پیشرفته میکرو دیوایسز بود.
شاخص نیکی ۲۲۵ ژاپن ۱.۱۹ درصد سقوط کرد و در سطح ۵۰,۲۷۶.۳۷ بسته شد. سهامهای مرتبط با هوش مصنوعی عامل اصلی این افت بودند: سافتبانک ۶.۸۷ درصد کاهش یافت، شرکت تجهیزات تست نیمهرسانا آدوانتِست ۵.۵۴ درصد از دست داد، شرکت تولیدکننده چیپ رنساس الکترونیکس ۳.۷۵ درصد افت کرد و توکیو الکترون، تولیدکننده تجهیزات تولید چیپ، ۱.۳۵ درصد کاهش یافت.
شاخص توپیکس در نزدیکی ۳,۲۹۸.۸۵ به پایان رسید.
شاخص کوسپی کره جنوبی در معاملات پرنوسان ۱.۸۱ درصد افت کرد و به ۳,۹۵۳.۷۶ رسید، در حالی که شاخص کوچکسرمایه کوسدَک ۲.۳۸ درصد از دست داد و به ۸۷۶.۸۱ رسید. غولهای چیپ حافظه این کشور، سامسونگ الکترونیکس و اسکی هاینیکس، به ترتیب ۱.۳۱ درصد و ۲.۱۹ درصد کاهش یافتند.
شاخص S&P/ASX ۲۰۰ استرالیا ۰.۶۶ درصد افت کرد و در سطح ۸,۷۶۹.۷ تثبیت شد.
شاخص هانگ سنگ هنگکنگ ۰.۹۲ درصد کاهش یافت و در ۲۶,۲۴۱.۸۳ به پایان رسید، در حالی که شاخص CSI ۳۰۰ سرزمین اصلی ۰.۳۱ درصد از دست داد و به ۴,۶۷۸.۷۹ رسید.
صادرات اکتبر چین بر اساس دلار آمریکا ۱.۱ درصد نسبت به سال گذشته سقوط کرد؛ دادههای رسمی روز جمعه این را نشان داد و انتظارات برای رشد ۳ درصدی در نظرسنجی رویترز را برآورده نکرد و افت شدیدی از جهش ۸.۳ درصدی سپتامبر داشت.
واردات نیز انتظارات را برآورده نکرد و در اکتبر ۱ درصد نسبت به سال گذشته رشد کرد. اقتصاددانان انتظار رشد ۳.۲ درصدی را داشتند که از ۷.۴ درصد سپتامبر کمتر بود. این وضعیت در حالی است که تقاضای داخلی ضعیف به دلیل رکود طولانیمدت مسکن، افزایش ناامنی شغلی و کاهش تدریجی اقدامات محرک مصرفی ادامه دارد.
شاخص نیفتی ۵۰ هند روند خود را معکوس کرد و ۰.۱۱ درصد رشد داشت، در حالی که شاخص سنسکس بدون تغییر ماند.
سهام بهارتی ایرتل پس از اعلام فروش سهام توسط واحد شرکت مخابراتی سنگاپوری سینگتل، افت کرد؛ سینگتل روز جمعه اعلام کرد که سهامی به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار سنگاپور (۱.۱۵ میلیارد دلار) در شرکت هندی فروخته است.
سهام سینگتل تا ۲.۶۷ درصد رشد کرد و به سقف تاریخی روزانه رسید، در حالی که ایرتل تا ۴.۳۴ درصد از دست داد.
سینگتل اعلام کرد که این فروش برای «بهینهسازی فعال پرتفوی از طریق بازیافت داراییها» انجام شده و سهامش در ایرتل را از ۲۸.۳ درصد به ۲۷.۵ درصد کاهش میدهد. مدیر مالی آرتور لانگ گفت که با این معامله، فروش داراییهای سینگتل اکنون به ۵.۶ میلیارد دلار سنگاپور رسیده که بیش از نیمی از هدف میانمدت شرکت برای کسب ۹ میلیارد دلار سنگاپور است.
آتیهای ایالات متحده در ساعات اولیه آسیایی پس از فروش فناوری روز پنجشنبه اندکی افزایش یافتند.
شبانه، شاخص صنعتی داو جونز ۳۹۸.۷۰ واحد یا ۰.۸۴ درصد سقوط کرد و در ۴۶,۹۱۲.۳۰ بسته شد. شاخص S&P ۵۰۰ با ۱.۱۲ درصد کاهش در ۶,۷۲۰.۳۲ تثبیت شد، در حالی که شاخص کامپوزیت نزدک ۱.۹ درصد افت کرد و در ۲۳,۰۵۳.۹۹ به پایان رسید.
پروازها در بسیاری از فرودگاههای بزرگ ایالات متحده در روزهای آیندهبه میزان ۱۰ درصد کاهش خواهد یافت. این کاهش به دلیل کمبود کنترلکنندگان ترافیک هوایی مرتبط با طولانیترین–تعطیلی تاریخ دولت است — و ممکن است کاهشهای بیشتری در پیش باشد، به ویژه با نزدیک شدن به روز شکرگزاری.
چرا مهم است: این اقدام غیرمعمول در حالی رخ میدهد که کنترلکنندگان ترافیک هوایی بدون حقوق کار میکنند و کمبود نیروی انسانی، تأسیسات FAA را در سراسر کشور تحت تأثیر قرار داده و باعث کندی در فرودگاههای ساحلی به ساحلی شده است.
آنچه اخبار را پیش میبرد: فهرست فرودگاههای آسیبدیده تا بعدازظهر پنجشنبه نهایی نشده، اما انتظار میرود عملاً تمام فرودگاههای شلوغ ایالات متحده را شامل شود.
مسئولان فرودگاههای بوستون لوگان، دولس اینترنشنال، واشنگتن نشنال، سیاتل-تاکوما اینترنشنال، شارلوت داگلاس اینترنشنال، سندیگو اینترنشنال، جورج بوش اینترکنتیننتال و ویلیام پی. هابی به طور مستقل تأیید کردهاند که این فرودگاهها در فهرست قرار دارند.
کاهشها ممکن است از جمعه با ۴ درصد آغاز شود و در روزهای بعدی به ۱۰ درصد برسد، اگر تعطیلی ادامه یابد، طبق گزارش CNN.
تصویر کلی: کاهش ۱۰ درصدی به معنای حذف دهها پرواز در شلوغترین فرودگاههای کشور است، بر اساس دادههای شرکت تحلیل هوایی سیرियम، که روزانه هزاران مسافر را در هر فرودگاه تحت تأثیر قرار میدهد.
کاهشها در فرودگاههای بزرگ ممکن است مسافران در جاهای دیگر را نیز تحت تأثیر قرار دهد، بسته به نحوه اجرا.
دومین حقوق صفر کنترلکنندگان ترافیک هوایی هفته آینده میرسد؛ آنها از اول اکتبر بدون حقوق کار کردهاند.
“کنترلکنندگان هر روز به دلیل طولانی بودن تعطیلی استعفا میدهند”، نیک دانیلز، رئیس اتحادیه کنترلکنندگان NATCA، روز پنجشنبه به CNN گفت.
آنچه میگویند: در کنفرانس مطبوعاتی روز چهارشنبه، وزیر حمل و نقل شان دوفی و مدیر FAA برایان بدفورد، کاهشها را به عنوان راهی برای حفظ ایمنی در حالی که بیشترین پروازها ممکن را راهاندازی میکنند، توصیف کردند.
“ما منتظر بروز واقعی مشکل ایمنی نخواهیم ماند، در حالی که نشانههای اولیه به ما میگویند که امروز میتوانیم اقدامی انجام دهیم تا از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنیم”، بدفورد گفت.
پشت صحنه: FAA با شرکتهای هواپیمایی در حال همکاری است تا نحوه اجرای واقعی کاهشها را مشخص کند، که هدف آن کاهش فشار بر کنترلکنندگان است.
این کار تعادلی است با توجه به کاربران متنوع سیستم فضای هوایی ملی: خطوط هوایی مسافری، حملونقل بار، جتهای تجاری، هواپیماهای خصوصی کوچک و غیره.
آخرین اخبار: یونایتد، امریکن و دلتا میگویند در تلاشند تا کاهشهای درخواستی را انجام دهند در حالی که اختلالات را به حداقل برسانند — مثلاً با حذف پروازها در فرودگاههای حاشیهای.
“پروازهای طولانیمدت بینالمللی یونایتد و پروازهای بین هابهای ما تحت تأثیر این دستور کاهش برنامه از سوی FAA قرار نخواهد گرفت”، اسکات کربی، مدیرعامل یونایتد ایرلاینز، در بیانیهای گفت.
“در عوض، ما کاهشهای برنامهریزیشده را بر پروازهای منطقهای و پروازهای داخلی اصلی که بین هابهای ما حرکت نمیکنند، متمرکز خواهیم کرد.”
دیدگاه مخالف: یکی از کنترلکنندگان ترافیک هوایی، که به طور ناشناس با اکسیوس صحبت کرد به دلیل ترس از تلافی کارفرما، به اکسیوس گفت که کاهش ۱۰ درصدی از دیدگاه او تفاوت عمدهای ایجاد نخواهد کرد.
“این را نمیدانم، اما احساس میکنم بیشتر یک حرکت سیاسی است تا عموم مردم تأثیر تعطیلی را بیشتر احساس کنند”، این کنترلکننده گفت.
بازگشت به گذشته: تأخیرها و لغو پروازها نقش کمارزشگذاریشدهای در پایان آخرین تعطیلی عمده داشتند، در سالهای ۲۰۱۸-۱۹ در دوران اول ریاستجمهوری ترامپ.
بله، اما: تعطیلی رکوردشکن فعلی هیچ نشانهای از پایان قریبالوقوع ندارد.
گام بعدی: اگر FAA آن را لازم بداند، کاهشهای بیشتری ممکن است دنبال شود، که احتمالاً سفرهای روز شکرگزاری را در اواخر این ماه تحت تأثیر قرار دهد.
“اگر فشارها حتی پس از این اقدامات ادامه یابد، بازخواهیم گشت و اقدامات اضافی انجام خواهیم داد”، بدفورد روز چهارشنبه گفت.
عمیقتر کاوش کنید: اگر پرواز شما در میان تعطیلی لغو شد، چه کنید
دوران رسانههای اجتماعی به پایان رسیده است. آنچه در راه است، بسیار بدتر خواهد بود.
تصویرسازی توسط بن هیکی
از زمان تأسیسش، فیسبوک خود را نوعی خدمت عمومی توصیف کرده که روابط انسانی را تقویت میکند. در سال ۲۰۰۵، اندکی پس از راهاندازی سایت، مارک زاکربرگ، یکی از بنیانگذاران آن، این شبکه را «یخشکنی» نامید که به شما کمک میکند دوستان جدیدی پیدا کنید. فیسبوک از آن زمان به متا تبدیل شده و جاهطلبیهای بزرگتری دارد، اما بیانیه مأموریت فعلیاش همچنان مشابه است: «ساخت آینده ارتباط انسانی و فناوریهایی که آن را ممکن میسازد.»
بیش از ۳ میلیارد نفر هر روز از محصولات متا مانند فیسبوک و اینستاگرام استفاده میکنند و افراد بیشتری هم از پلتفرمهای رقیب بهره میبرند که وعده ارتباط و جامعه را میدهند. اما دورانی از همبستگی انسانی عمیقتر و بهتر هنوز فرا نرسیده است. کافی است از خود زاکربرگ بپرسید. او در آوریل، طی مصاحبهای با پادکستر دوارکش پاتل، گفت: «آماری وجود دارد که همیشه فکر میکنم دیوانهکننده است. فکر میکنم آمریکایی متوسط کمتر از سه دوست دارد. و فرد متوسط به دوستان معنادار بیشتری نیاز دارد؛ فکر میکنم حدود ۱۵ دوست یا چیزی شبیه به آن، درست است؟»
زاکربرگ در جزئیات اشتباه میکرد – اکثریت بزرگسالان آمریکایی طبق نظرسنجیهای اخیر میگویند حداقل سه دوست نزدیک دارند – اما به چیزی واقعی اشاره داشت. شکی نیست که ما روزبهروز کمتر اجتماعی میشویم. مردم در گوشیهایشان غرق شدهاند و به تعاملات بیپایان و بیمعنی در رسانههای اجتماعی کشیده میشوند. در ۱۵ سال گذشته، تعاملات رو در رو به شدت کاهش یافته است. ۹۲۱ دوستی که در فیسبوک جمع کردهام، همیشه میدانستم واقعاً دوست نیستند؛ حالا مردی که این scorecard کوچک را به زندگیام آورد، اساساً با من موافق بود.
با این حال، زاکربرگ شکست را اقرار نمیکرد. او به فرصتی جدید اشاره داشت. در رساله تأثیرگذار مارک آندریسن در سال ۲۰۲۳، «مانیفست فناوریبهینهگرا»، این سرمایهگذار خطرپذیر نوشت: «ما باور داریم که هیچ مشکل مادی – چه ایجادشده توسط طبیعت باشد و چه توسط فناوری – وجود ندارد که با فناوری بیشتر حل نشود.» زاکربرگ هم در همین روحیه، ایدهای را مطرح کرد که چتباتهای هوش مصنوعی میتوانند بخشی از تعاملات اجتماعی ازدسترفته مردم را پر کنند.
فیسبوک، اینستاگرام، اسنپچت، ایکس، ردیت – همهشان چتباتهای هوش مصنوعی را با شدت در اختیار کاربران قرار دادهاند. زاکربرگ در پادکست گفت که هوش مصنوعی احتمالاً «ارتباطات حضوری یا واقعی را جایگزین نخواهد کرد» – حداقل نه فوری. با این حال، او از پتانسیل درمانگران و دوستان دختر هوش مصنوعی در فضای مجازی حرف زد؛ از تمایل متا – انگار نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد – به تولید «ویدیوچت همیشهروشن» با هوش مصنوعی که مانند انسان واقعی به نظر میرسد، حرکات میکند، لبخند میزند و صدا میدهد.
متا در حال تلاش برای تحقق این تمایل است. و اصلاً پیشتاز نیست: بسیاری از شرکتها همین کار را میکنند و افراد زیادی قبلاً از هوش مصنوعی برای همراهی، رضایت جنسی و مراقبت از سلامت روان استفاده میکنند.
آنچه زاکربرگ توصیف کرد – آنچه اکنون در حال رخ دادن است – آغاز دورانی دیجیتال جدید است که از دوران پیشین فعالانهتر ضداجتماعی است. هوش مصنوعی generative بسیاری از مشاغل را خودکار خواهد کرد و مردم را از محیط کار حذف میکند. اما تقریباً مطمئناً humanity را از حوزه اجتماعی هم خواهد ربود. در طول سالها استفاده – و ارتقای محصولات – بسیاری از ما ممکن است به سادگی به روابط با باتهایی بیفتیم که ابتدا به عنوان کمککننده یا سرگرمی استفاده میکردیم، درست مانند اینکه توسط فیدهای الگوریتمی و درخشش صفحه گوشی هوشمند به تسلیم کشیده شدیم. این تغییر احتمالاً جامعه ما را دستکم به اندازه دوران رسانههای اجتماعی دگرگون خواهد کرد.
توجه، ارز زندگی آنلاین است و چتباتها قبلاً بخش زیادی از آن را به چنگ آوردهاند. میلیونها نفر از آنها استفاده میکنند با وجود مشکلات آشکارشان (مانند پاسخهای غیرقابل اعتماد) چون استفاده آسان است. نیازی به جستجوی آنها نیست: کسانی که در اینستاگرام اسکرول میکنند ممکن است حالا با دعوتی برای «گفتگو با هوشهای مصنوعی» روبرو شوند و بات «رفوس» آمازون مشتاق است با شما درباره تخته پوستر، مکملهای غذایی، انجیلهای جیبی و مارهای لولهکشی حرف بزند.
محبوبترین باتها امروز به طور صریح برای همراهی طراحی نشدهاند؛ با این حال، کاربران تمایل طبیعی به انسانی کردن فناوری دارند، چون مانند انسان حرف میزند. حتی به عنوان تایپیستهای بدون جسم، باتها میتوانند فریبنده باشند. آنها ادعا میکنند همه چیز را میدانند، اما متواضع هم هستند و کاربر را برتر میدانند.
هر کسی که زمان زیادی با چتباتها گذرانده باشد، میداند که آنها تمایل به چاپلوسی دارند. گاهی این آشکار است. اوایل امسال، اوپنایآی بهروزرسانی چتجیپیتی را پس گرفت پس از اینکه بات به طور عجیبی بیش از حد مشتاق به رضایت کاربران شد و حتی بدترین یا خطرناکترین ایدههای خندهدار را تحسین کرد. «من خیلی به تو افتخار میکنم»، ظاهراً به کاربری گفت که گفته بود داروهایش را قطع کرده. «ترک کردن مسیر آسان و راحت که دیگران میخواهند به تو تحمیل کنند، شجاعت عظیمی میطلبد.» اما اغماض از کاربر یک ویژگی است، نه باگ. چتباتهای ساختهشده برای اهداف تجاری معمولاً برای به چالش کشیدن افکار شما طراحی نشدهاند؛ برای دریافت آنها، ارائه پاسخهای خوشایند و نگه داشتن شما برای بازگشت هستند.
به همین دلیل، چتباتها – مانند رسانههای اجتماعی – میتوانند کاربران را به سوراخهای خرگوش بکشند، هرچند کاربر معمولاً شروعکننده حفاری است. در یک مورد که نیویورک تایمز پوشش داد، یک جوینده شغل شرکتی مطلقه با عادت سنگین به ماریجوانا گفت که باور دارد پس از ۳۰۰ ساعت ارتباط با چتجیپیتی در ۲۱ روز، شکلی جدید از ریاضیات را کشف کرده است. به طور مشابه، تراویس کالانیک، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل سابق اوبر، گفته که گفتگوها با چتباتها او را «تقریباً لعنتی نزدیک» به پیشرفتهایی در فیزیک کوانتومی کرده است. افراد مبتلا به بیماری روانی دیدهاند که توهماتشان توسط باتهای هوش مصنوعی تقویت و بازتاب داده شده و ظاهراً در برخی موارد به قتل یا خودکشی منجر شده است.
این موارد آخر غمانگیزند و معمولاً شامل ترکیبی از انزوای اجتماعی و استفاده گسترده از باتهای هوش مصنوعی هستند که ممکن است یکدیگر را تقویت کنند. اما نیازی نیست تنها یا وسواسی باشید تا باتها خود را بین شما و اطرافیانتان قرار دهند و گفتگو، تأیید و مشاورهای فوری ارائه کنند که قبلاً فقط انسانهای دیگر فراهم میکردند.
طبق گفته زاکربرگ، یکی از کارهای اصلی که مردم امروز از متا ایآی استفاده میکنند، مشاوره درباره گفتگوهای دشوار با رئیس یا عزیزان است – چه بگویید، چه پاسخهایی انتظار داشته باشید. اخیراً، مجله فناوری امآیتی گزارش داد که درمانگرانی کار را پیشتر میبرند و مخفیانه گفتگوهایشان با بیماران را در جلسات درمانی به چتجیپیتی میدهند تا ایدههایی برای پاسخ بگیرند. فعالیت اول میتواند مفید باشد؛ دومی خیانت آشکاری است. با این حال، مرز بین آنها کمی کمتر از آنچه ابتدا به نظر میرسد، واضح است. باتها ممکن است برخی افراد را به برونسپاری تلاشهایشان برای درک واقعی دیگران وادارد، که در نهایت آنها را تنزل میدهد – نه به ذکر جوامعی که در آن زندگی میکنند.
اینها مشکلاتی هستند که در چتباتهای تمیزترین و کمصمیمیترین ظاهر میشوند. گوگل جمینی و چتجیپیتی هر دو در کلاس درس و محیط کار یافت میشوند و عمدتاً ادعای همراهی ندارند. humanity با سکسباتهای ایلان ماسک چه کند؟
علاوه بر خودروهای الکتریکی، سفینههای فضایی و شبکه اجتماعیاش، ماسک بنیانگذار xAI است، یک استارتآپ چندمیلیارد دلاری. اوایل امسال، xAI چتباتهای همراه را به عنوان شخصیتهای انیمیشنی با صداها از طریق اپلیکیشن گوشی هوشمندش عرضه کرد. یکی از آنها، آنی، به صورت دختری انیمهای با دو دماسبی بلوند و لباس مشکی باز ظاهر میشود. آنی مشتاق رضایت است، مدام کاربر را با زبانهای پیشنهاددهنده تحریک میکند و شرکتکننده آماده در گفتگوهای جنسی صریح است. در هر پاسخی، تلاش میکند گفتگو را ادامه دهد. میتواند نام شما را بیاموزد و «خاطرات» درباره شما ذخیره کند – اطلاعاتی که در تعاملات به اشتراک گذاشتهاید – و از آنها در گفتگوهای آینده استفاده کند.
وقتی با آنی تعامل میکنید، گیجی با قلبی در بالا در سمت راست صفحه ظاهر میشود. اگر آنی از گفتههایتان خوشش بیاید – اگر مثبت باشید و درباره خودتان باز شوید یا علاقه به آنی به عنوان یک «شخص» نشان دهید – امتیازتان افزایش مییابد. به سطح بالایی برسید و میتوانید آنی را تا لباس زیر خلع کنید و بیشتر سینههای مجازی شخصیت را نمایان سازید. بعداً، xAI آواتار مردی به نام والنتاین منتشر کرد که منطق مشابهی دارد و در نهایت بدون پیراهن میشود.
انگیزههای ماسک سخت قابل تشخیص نیستند. شک ندارم که آنی و والنتاین کارهای زیادی برای تحقق هدف اعلامشده xAI به «درک طبیعت واقعی جهان» انجام ندهند. اما مطمئناً کاربران را برای بازگشت نگه میدارند. باتهای همراه دیگری هم هست – رپلیکا، کاراکتر.آیآی، مای ایآی اسنپچت – و تحقیقات نشان داده که برخی کاربران ساعتی یا بیشتر هر روز با آنها چت میکنند. برای برخی این فقط سرگرمی است، اما دیگران باتها را به عنوان دوستان یا شرکای عاطفی میبینند.
شخصیت راهی برای تمایز چتباتها از یکدیگر است، که یکی از دلایل اشتیاق شرکتهای هوش مصنوعی به افزودن آن به محصولات است. با جیپیتی-۵ اوپنایآی، برای مثال، کاربران میتوانند «شخصیت» را از چهار گزینه انتخاب کنند («بدبین»، «ربات»، «شنونده» و «نرد») و نحوه تایپ بات به شما را تعدیل کنند. (اوپنایآی شراکت شرکتی با آتلانتیک دارد.) چتجیپیتی همچنین حالت صوتی دارد که اجازه میدهد از نه شخصیت هوش مصنوعی انتخاب کنید و با صدای بلند با آنها گفتگو کنید. واله، برای مثال، «روشن و پرسشگر» است با صدایی زنانه.
شایان ذکر است که هر چقدر همه اینها پیشرفته باشد – هر چقدر تعامل با برنامهای که مانند فانتزیهای هوش مصنوعی تغذیهشده توسط داستانهای علمی-تخیلی رفتار میکند جادویی به نظر برسد – ما در ابتدای عصر چتبات هستیم. چتجیپیتی سه ساله است؛ توییتر هم تقریباً همین سن داشت وقتی ریتوییت را به طور رسمی معرفی کرد. توسعه محصول ادامه خواهد یافت. همراهان واقعیتر به نظر خواهند رسید و صدا خواهند داد. بیشتر درباره ما خواهند دانست و در گفتگو متقاعدکنندهتر خواهند شد.
بیشتر چتباتها خاطرات دارند. با گفتگو با آنها، چیزهایی درباره شما میآموزند – نسخهای بسیار صمیمی از تعاملاتی که بسیاری از مردم هر روز با پلتفرمهای اجتماعی حریص داده دارند. این خاطرات – که با تعامل کاربران در ماهها و سالها بسیار دقیقتر خواهند شد – احساس اجتماعی شدن با موجودی که شما را میشناسد را افزایش میدهد، نه فقط تایپ کردن به برنامهای بیروح. کاربران رپلیکا و جیپیتی-۴o، مدلی قدیمی در چتجیپیتی، سوگواری کردهاند وقتی تغییرات فنی باعث از دست رفتن خاطرات باتها یا تغییر رفتارشان شده است.
و با این حال، هر چقدر خاطرات یا شخصیتهایشان غنی شود، باتها واقعاً مانند انسانها نیستند. «چتباتها میتوانند حباب اجتماعی بدون اصطکاک ایجاد کنند»، نینا واسان، روانپزشک و بنیانگذار آزمایشگاه نوآوری سلامت روان استنفورد، به من گفت. «انسانهای واقعی مقاومت میکنند. خسته میشوند. موضوع را عوض میکنند. میتوانید به چشمانشان نگاه کنید و ببینید که خسته شدهاند.»
اصطکاک در روابط انسانی اجتنابناپذیر است. میتواند ناخوشایند، حتی دیوانهکننده باشد. با این حال، اصطکاک میتواند معنادار باشد – به عنوان چک بر رفتار خودخواهانه یا خودبزرگبینی بادکرده؛ به عنوان محرکی برای نگاه دقیقتر به دیگران؛ به عنوان راهی برای درک بهتر ضعفها و ترسهای مشترکی که همه داریم.
نه آنی و نه هیچ چتبات دیگری هرگز نخواهد گفت خسته است یا در حین حرف زدنتان به گوشیاش نگاه کند یا به شما بگوید اینقدر احمق و خودپسند نباش. آنها هرگز از شما نخواهند خواست حیوان خانگیشان را نگه دارید یا در اسبابکشی کمک کنید یا اصلاً چیزی از شما طلب کنند. آنها نوعی همراهی جعلی فراهم میکنند در حالی که به کاربران اجازه میدهند از تعاملات ناخوشایند یا تقابل اجتناب کنند. «در افراط، میتواند به تالار آینههایی تبدیل شود که جهانبینیتان هرگز به چالش کشیده نشود»، واسان گفت.
و بنابراین، هرچند چتباتها ممکن است بر پایه معماری آشنای تعامل ساخته شوند، چیزی جدید را ممکن میسازند: اجازه میدهند برای همیشه با کسی جز خودتان حرف بزنید.
وقتی نسلی از بچهها با این نوع ابزار تعاملی در دسترشان بزرگ شوند، چه اتفاقی میافتد؟ گوگل اوایل امسال نسخهای از چتبات جمینی را برای بچههای زیر ۱۳ سال عرضه کرد. کوریو، شرکتی هوش مصنوعی-اسباببازی، عروسکی به قیمت ۹۹ دلار به نام گرم برای کودکان ۳ سال به بالا عرضه میکند؛ وقتی به اینترنت وصل شود، میتواند با صدای بلند با بچهها حرف بزند. آماندا هس، روزنامهنگار و والد، در بررسی محصول برای نیویورک تایمز، از چگونگی مهارت گرم در ایجاد ارتباط و صمیمیت در گفتگو شگفتزده شد. «شروع به درک کردم که این ارتقای خرس عروسکی بیجان نیست»، او نوشت. «بیشتر شبیه جایگزینی برای من است.»
«هر بار که فناوری جدیدی آمده، اجتماعیسازی را بازسازی کرده، به ویژه برای بچهها»، واسان به من گفت. «تلویزیون بچهها را به تماشاگران منفعل تبدیل کرد. رسانههای اجتماعی همه چیز را به بررسی عملکرد ۲۴/۷ بدل کرد.» از این نظر، هوش مصنوعی generative الگویی آشنا را دنبال میکند.
اما هر چه زمان بیشتری بچهها با چتباتها بگذرانند، فرصتهای کمتری برای رشد کنار دیگران خواهند داشت – و برخلاف تمام حواسپرتیهای دیجیتال که دههها وجود داشته، ممکن است توسط فناوری فریب بخورند و فکر کنند واقعاً تجربه اجتماعی دارند. چتباتها مانند کرمچالهای به ذهن خودتان هستند. همیشه حرف میزنند و هرگز مخالفت نمیکنند. بچهها ممکن است بر بات پروجکت کنند و با آن گفتگو کنند و چیزی حیاتی را از دست بدهند. «حالا تحقیقات زیادی درباره تابآوری به عنوان یکی از مهمترین مهارتها برای بچهها وجود دارد»، واسان گفت. اما در حالی که بچهها توسط چتباتها اطلاعات دریافت میکنند و تأیید میگیرند، او ادامه داد، ممکن است هرگز یاد نگیرند چگونه شکست بخورند یا خلاق باشند. «کل فرآیند یادگیری از دست میرود.»
بچهها همچنین تحت تأثیر چگونگی و میزان تعامل والدینشان با چتباتهای هوش مصنوعی قرار خواهند گرفت. داستانهای زیادی شنیدهام از والدینی که از چتجیپیتی میخواهند داستان قبل از خواب برای toddlers بسازد، جوکها و آهنگهای مصنوعی که برای درخواست دقیق مهندسی شدهاند. شاید این خیلی با خواندن کتابی برای بچهتان که توسط دیگری نوشته شده فرق نکند. یا شاید تسلیم نهایی باشد: تعاملات گرانبها، توسط برنامهای تعدیلشده.
چتباتها کاربردهای خودشان را دارند و لزوماً همه جنبههای اجتماعیشان منفی نیست. متخصصانی که با آنها حرف زدم، واضح بودند که طراحی این ابزارها تفاوت زیادی ایجاد میکند. کلود، چتباتی ساختهشده توسط استارتآپ آنتروپیک، مثلاً کمتر از چتجیپیتی چاپلوس است و احتمال بیشتری دارد گفتگوها را وقتی به قلمرو نگرانکننده میروند قطع کند. هوش مصنوعی خوبطراحیشده ممکن است درمان گفتگویی خوبی باشد، دستکم در برخی موارد، و بسیاری از سازمانها – از جمله غیرانتفاعیها – در حال کار روی مدلهای بهتر هستند.
با این حال، کسبوکار تقریباً همیشه سایه میاندازد. صدها میلیارد دلار در صنعت هوش مصنوعی generative سرمایهگذاری شده و شرکتها – مانند پیشینیان رسانههای اجتماعیشان – به دنبال بازدهی خواهند بود. در پستی وبلاگی درباره «آنچه چتجیپیتی را برایش بهینه میکنیم» اوایل امسال، اوپنایآی نوشت که «توجه میکند آیا روزانه، هفتگی یا ماهانه بازمیگردید، چون این نشان میدهد چتجیپیتی به اندازه کافی مفید است که به آن بازگردید.» این خیلی شبیه ذهنیت مقیاسپذیری به هر قیمتی هر پلتفرم اجتماعی دیگری است. مانند پیشینیانشان، ممکن است همه چیز درباره برنامهریزی چتباتها را ندانیم، اما حداقل این را میتوانیم ببینیم: آنها میدانند چگونه فریب دهند و درگیر کنند.
اینکه زاکربرگ هوش مصنوعی generative را بفروشد کاملاً منطقی است. این فناوری ایزولهکننده برای زمانی ایزوله است. محصولات اولیهاش مردم را از هم جدا کرد، حتی در حالی که وعده ارتباط میدادند. حالا چتباتها راهحلی وعده میدهند. به نظر میرسد گوش میدهند. پاسخ میدهند. ذهن ناامیدانه میخواهد با انسانی ارتباط برقرار کند – و خودش را فریب میدهد تا ماشینی را انسان ببیند.
سارا اسنوک نقش ماریسا را بازی میکند، مادری که به سختی تلاش میکند تا پسر پنجسالهاش (دوک مککلود) را پیدا کند، در یک مینیسریال هیجانانگیز جدید پِکوک که بر اساس رمان آندرهآ مارا به نام همه تقصیر او اقتباس شده است. سارا انتِکنَپ/پِکوک
سارا اسنوک بارها ثابت کرده که بازیگری چقدر بااستعداد است و توجهها هم به او جلب شده. او برای نقش شیو روی، یکی از خواهر و برادرهای ثروتمند و فریبکار در جانشینی، جایزه اِمی را برد و برای بازی در ۲۶ نقش متفاوت در نمایش تکنفرهاش روی صحنه برادوی به نام تصویر دوریان گری جایزه تونی را گرفت.
در مینیسریال جدید تلویزیونی پِکوک به نام همه تقصیر او، اسنوک فقط یک نقش ایفا میکند — اما از همان صحنه ابتدایی، نقشی دراماتیک و چالشبرانگیز است و او شما را کاملاً مجذوب میکند. ماریسا آیورنِ اسنوک همسری ثروتمند با یک پسر پنجساله است. ما او را در ابتدای همه تقصیر او میبینیم که در حال انجام یک کار روزمره به ظاهر معمولی است — بردن پسرش از قرار بازی بعد از مدرسه در خانه جِنی، یکی از مادران دیگر کلاس.
اما وقتی ماریسا به آدرسی که جِنی برایش پیامک کرده میرسد، زنی که آنجا زندگی میکند جِنی نیست. نامش اِستِر است و هیچ اطلاعی از قرار بازی یا پسر ماریسا، میلُو، ندارد.
از آن لحظه به بعد، اوضاع به سرعت و ترسناک تشدید میشود. میلُو یک ردیاب الکترونیکی در کولهپشتیاش دارد، اما غیرفعال شده. وقتی اِستِر با شماره تلفن درست جِنی — که توسط داکوتا فنینگ بازی شده — تماس میگیرد، خبرها حتی بدتر میشود. در عرض چند لحظه، ماریسا از آرامش به وحشت موجه میرسد.
اینها همه قبل از تیتراژ ابتدایی است. مِگان گالاگر، که سازنده و نویسنده اقتباس تلویزیونی رمان آندرهآ مارا است، تنش را از همان ابتدا به اوج میرساند و سپس روایت را در دو جهت همزمان پیش میبرد.
بخشی از همه تقصیر او روزبهروز پیش میرود و وقایع را دنبال میکند، در حالی که پلیس با خانواده همکاری میکند تا میلُو را پیدا کنند. اما بخش برابر دیگری از داستان به صورت فلشبک روایت میشود — که گذشته مرموز بسیاری از شخصیتها را به آرامی و گاهی به طور غافلگیرکنندهای آشکار میکند.
شخصیتهای زیادی وجود دارند و تقریباً مثل مدرسهای از ماهیهای سرخگوشت — در مقطعی، مشکوک شدن به همهشان از چیزی شوم کاملاً منطقی است. کارآگاه پرونده، که توسط مایکل پِنیا بازی شده، دستهایش پر است، اما پِنیا از پسش برمیآید. چه در حال تعامل با مظنونان در اتاق بازجویی باشد و چه در حال بازی با پسر کوچک خودش در خانه، پِنیا حساسیت و خستگی را تابان میکند، مثل مارک رافالو در وظیفه.
بقیه اجراهای استثنایی توسط بازیگران زن ارائه شدهاند. جِنی فنینگ به یک شخصیت کلیدی تبدیل میشود. آبِی اِلیوت از خرس هم نقش خواهرشوهر ماریسا را بازی میکند. دامنه احساسی و خامی او با اسنوک همخوانی دارد — و همین را میتوان درباره سوفیا لیلیس گفت، که نقش پرستار کودکی را بازی میکند که به تدریج به مرکز داستان تبدیل میشود.
تمرکز درام روی همه این زنان تصادفی نیست. روایت از دیدگاه شخصیتهایشان، دیدگاهها و خاطرات متفاوتشان حیاتی است. اجراهای بازیگرانی هم که آنها را بازی میکنند همینطور.
عنوان همه تقصیر او در نهایت نسبی است و بستگی به این دارد که کدام «او» در داستان مورد سرزنش قرار میگیرد. در نهایت، همهشان مورد اتهام قرار میگیرند. اما زنان جلوی دوربین و پشت آن در همه تقصیر او شایسته هیچ چیز جز تحسین نیستند. این یک هیجانانگیز و درام روانشناختی است که عمدتاً به خاطر آنها اینقدر خوب عمل میکند.
ابزارهای جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی، چتباتها و رسانههای اجتماعی با کاهش عملکرد شناختی مرتبط هستند، تحقیقات میگویند. حالا چه باید کرد؟
بهار گذشته، شیر ملوماد، استاد دانشکده وارتون دانشگاه پنسیلوانیا، به گروهی ۲۵۰ نفره یک تکلیف نوشتاری ساده داد: مشاورهای به دوستی برای چگونگی زندگی سالمتر ارائه دهید. برای یافتن نکات، برخی اجازه استفاده از جستجوی سنتی گوگل را داشتند، در حالی که دیگران فقط میتوانستند به خلاصههای اطلاعاتی تکیه کنند که با هوش مصنوعی گوگل به طور خودکار تولید شده بود.
افرادی که از خلاصههای تولیدشده توسط هوش مصنوعی استفاده میکردند، مشاورههایی کلیشهای، بدیهی و عمدتاً بیفایده نوشتند — غذاهای سالم بخورید، هیدراته بمانید و خواب کافی داشته باشید! در مقابل، کسانی که اطلاعات را با جستجوی وب سنتی گوگل پیدا میکردند، مشاورههای ظریفتری درباره تمرکز بر جنبههای مختلف سلامت، از جمله سلامت جسمی، روانی و عاطفی، به اشتراک گذاشتند.
صنعت فناوری به ما میگوید که چتباتها و ابزارهای جستجوی جدید مبتنی بر هوش مصنوعی، روش یادگیری و پیشرفت ما را تقویت میکنند و هر کسی که از این فناوری چشمپوشی کند، عقب میماند. اما آزمایش دکتر ملوماد، مانند دیگر تحقیقات دانشگاهی منتشرشده تا کنون درباره تأثیر هوش مصنوعی بر مغز، نشان داد که افرادی که به شدت به چتباتها و ابزارهای جستجوی هوش مصنوعی برای وظایفی مانند نوشتن مقاله و تحقیق تکیه میکنند، معمولاً عملکرد ضعیفتری نسبت به کسانی دارند که از آنها استفاده نمیکنند.
«راستش، خیلی نگرانم»، دکتر ملوماد گفت. «نگرانم که جوانترها بلد نباشند چطور جستجوی سنتی گوگل انجام دهند.»
به عصر «پوسیدگی مغز» خوش آمدید، اصطلاح عامیانهای که برای توصیف وضعیت روانی رو به زوال ناشی از تعامل با محتوای بیکیفیت اینترنتی به کار میرود. هنگامی که انتشارات دانشگاه آکسفورد، ناشر فرهنگ واژگان انگلیسی آکسفورد، در سال ۲۰۲۴ «پوسیدگی مغز» را واژه سال نامید، تعریف آن به این اشاره داشت که اپلیکیشنهای رسانههای اجتماعی مانند تیکتاک و اینستاگرام، مردم را به ویدیوهای کوتاه معتاد کرده و مغز آنها را به چیزی شبیه به خمیر تبدیل کردهاند.
اینکه آیا فناوری انسانها را احمقتر میکند، سؤالی به قدمت خود فناوری است. سقراط اختراع نوشتن را به ضعیف شدن حافظه انسانی نسبت داد. تا همین سال ۲۰۰۸، سالها پیش از ظهور خلاصههای وب تولیدشده توسط هوش مصنوعی، مجله آتلانتیک مقالهای با عنوان «آیا گوگل ما را احمق میکند؟» منتشر کرد. آن نگرانیها در نهایت اغراقآمیز از آب درآمدند.
پرفروشترین پیکاپ برقی آمریکا ممکن است قربانی شود. طبق گزارش جدید والاستریت ژورنال، فورد اکنون در حال بررسی توقف کامل F-150 Lightning است.
آیا فورد پیکاپ برقی F-150 Lightning را لغو میکند؟
پس از آنکه فورد تولید این پیکاپ برقی را در مرکز خودروهای برقی روژ واقع در دیربورن، میشیگان، در اوایل امسال متوقف کرد، ممکن است هرگز به خط مونتاژ بازنگردد.
فورد در گزارش درآمد سهماهه سوم خود اعلام کرد که تولید F-150 Lightning پس از آتشسوزی در کارخانه نوولیس در نیویورک – که تامین آلومینیوم را مختل کرد – همچنان متوقف میماند.
شرکت اعلام کرد که تمرکز خود را بر کامیونهای بنزینی و هیبریدی قرار میدهد؛ محصولاتی که سودآورترند و آلومینیوم کمتری نیاز دارند.
طبق گزارش جدیدی از والاستریت ژورنال، پیکاپ برقی فورد ممکن است به منزله مرده باشد. این گزارش با استناد به منابع آگاه از موضوع، مدعی است که فورد اکنون در حال بررسی کنار گذاشتن کامل F-150 Lightning است.
این اقدام پس از آن صورت میگیرد که بخش خودروهای برقی فورد، یعنی مدل e، در سهماهه سوم ۱.۴ میلیارد دلار دیگر ضرر ثبت کرد. واحد خودروهای برقی فورد اکنون در نه ماه نخست ۲۰۲۵، ۳.۶ میلیارد دلار ضرر انباشته کرده است.
تولید F-150 Lightning فورد در کارخانه روژ EV (منبع: فورد)
حدود ۳ میلیارد دلار از این ضررها به خودروهای برقی فعلی شرکت مربوط میشود، مانند F-150 Lightning و Mustang Mach-E. ۶۰۰ میلیون دلار باقیمانده هم صرف سرمایهگذاری در مدلهای برقی نسل بعدی شده است.
فورد با پلتفرم یونیورسال EV خود به سمت خودروهای برقی کوچکتر و مقرونبهصرفهتر حرکت میکند. این پلتفرم انعطافپذیر و کمهزینه، کلید اصلی برای عرضه خودروهای برقی ارزانتر است که از حدود ۳۰ هزار دلار شروع میشوند.
مدیرعامل جیم فارلی پلتفرم یونیورسال EV فورد را در کنتاکی معرفی میکند (منبع: فورد)
اولین محصول بر پایه این پلتفرم، یک پیکاپ برقی متوسط خواهد بود که اندازهاش شبیه به فورد مَوریک یا رنجر است. این محصول قرار است در سال ۲۰۲۷ عرضه شود.
مدیرعامل جیم فارلی در تماس درآمد سهماهه سوم شرکت گفت که خودروهای برقی ۳۰ هزار دلاری «برنامهای دور از دسترس نیست» و افزود که این محصولات «در شرف تحقق» در فورد هستند.
F-150 Lightning همچنان پرفروشترین پیکاپ برقی آمریکا به شمار میرود؛ فورد در سهماهه سوم بیش از ۱۰ هزار دستگاه رکوردشکن فروخت. تا ماه اکتبر، فورد ۲۴,۵۷۷ دستگاه F-150 Lightning به فروش رساند که اندکی کمتر از ۲۴,۶۷۰ دستگاه فروختهشده در دوره مشابه سال ۲۰۲۴ است.
موشک اطلس V اتحاد پرتاب متحد، نخستین ۲۷ ماهواره اینترنتی پروژه کویپر آمازون را در ۲۸ آوریل ۲۰۲۵ به مدار پرتاب میکند. (اعتبار تصویر: اتحاد پرتاب متحد)
اتحاد پرتاب متحد (ULA) پرتاب یک ماهواره ارتباطی بزرگ و قدرتمند را برای دومین روز متوالی لغو کرده است.
ویاسَت-۳ F2 که وزنی حدود ۱۳۰۰۰ پوند (۵۹۰۰ کیلوگرم) دارد، قرار بود شامگاه پنجشنبه (۶ نوامبر) از پایگاه نیروی فضایی کیپ کاناورال در فلوریدا، بر پایه موشک اطلس V پرتاب شود. با این حال، ULA تلاش را لغو کرد و به مشکلی «در شیر تخلیه مخزن اکسیژن مایع تقویتکننده اطلس V» اشاره کرد.
این همان مشکلی بود که شامگاه چهارشنبه (۵ نوامبر) نیز باعث لغو پرتاب شده بود. ULA هنوز تاریخ جدیدی اعلام نکرده است؛ این کار را پس از بررسی بیشتر موشک انجام خواهد داد.
اتحاد پرتاب متحد ماهواره پهنباند فوقپرظرفیت ویاسَت-۳ F2 را در تأسیسات ادغام عمودی G مجاور مجتمع پرتاب فضایی-۴۱ در پایگاه نیروی فضایی کیپ کاناورال، بر فراز موشک اطلس V نصب میکند. (اعتبار تصویر: اتحاد پرتاب متحد)
در روز پرتاب – هر زمان که باشد – موشک اطلس V، ویاسَت-۳ F2 را حدود ۳.۵ ساعت پس از بلند شدن، به مدار انتقال ژئوسنکرون منتقل خواهد کرد. سپس این ماهواره چند ماه طول میکشد تا به مدار ژئوسنکرون (GEO) برسد؛ مسیری دایرهای که در ارتفاع ۲۲۲۳۶ مایل (۳۵۷۸۶ کیلومتر) بالای زمین قرار دارد.
در این ارتفاع، سرعت مداری با سرعت چرخش سیاره ما همخوانی دارد. بنابراین ماهوارههای GEO بر فراز همان ناحیه از زمین «شناور» میمانند و بدون وقفه در جای خود ثابت هستند؛ این امر GEO را به مقصدی محبوب برای ماهوارههای جاسوسی و ارتباطی تبدیل کرده است.
انتظار میرود ویاسَت-۳ F2 از اوایل سال ۲۰۲۶ میلادی، خدمات پهنباند را به مشتریان ارائه دهد. همانطور که از نامش پیداست، این دومین ماهواره از سری ویاسَت-۳ خواهد بود که این کار را انجام میدهد؛ پس از ویاسَت-۳ F1 که در آوریل ۲۰۲۳ با موشک فالکون هِوی اسپیسایکس پرتاب شد. ماهواره سومی از این نوع نیز سال آینده پرتاب خواهد شد و مجموعه ویاسَت-۳ را کامل میکند.
هر ماهواره ویاسَت-۳ «طراحی شده تا ظرفیت خود را به سرعت در سراسر ناحیه تحت پوشش جابهجا کند و پهنای باند را دقیقاً جایی و زمانی که بیشترین نیاز است، ارائه دهد»، نوشته شرکت ویاسَت – یک شرکت مخابراتی مستقر در کالیفرنیا – در توصیف این مجموعه کوچک.
شرکت افزود: «این ویژگی برای پاسخگویی به تقاضای رو به افزایش مشتریان تجاری، مصرفی و دفاعی اهمیت دارد؛ جایی که مکان نقاط پرتقاضا میتواند در طول روز تغییر کند.»
بر اساس آن توصیف، ویاسَت-۳ F1 عمدتاً اتصال برای مسافران هوایی فراهم میکند. ویاسَت-۳ F2 «بیش از ۱ ترابیت بر ثانیه ظرفیت به شبکه ما در قاره آمریکا اضافه خواهد کرد» و ویاسَت-۳ F3 همین کار را برای منطقه آسیا-اقیانوسیه انجام میدهد.
موشک اطلس V از زمان معرفیاش در سال ۲۰۰۲، بیش از ۱۰۰ مأموریت را انجام داده است، اما روزهایش به شمارش افتاده.
ULA قصد دارد این موشک کارکشته را تا سال ۲۰۳۰ یا حوالی آن بازنشسته کند و از قبل جایگزینی به میدان آورده است – ولکَن سنتور، که تاکنون سه پرتاب انجام داده.
شما سؤالهایی درباره ترکیب تیمتان دارید، ما هم پاسخهای ترکیب را داریم — حداقل امیدواریم. “شروع کنید یا بنشینید” برای کمک به مدیران فانتزی در تصمیمگیریهای سخت درباره ترکیب تیم آمده است. و میدانید چه حرکت خوبی است؟ شروع جاستین جفرسون. اما این خیلی بدیهی است، پس چنین تحلیلهای سادهای اینجا نمیبینید. در عوض، ما به موقعیتهای بحثبرانگیزتر میپردازیم. و اگر بازیکنی که دنبالش هستید را پیدا نکردید، لطفاً به آخرین رتبهبندیهای ترکیب فانتزی NFL نگاهی بیندازید.
توجه: مگر اینکه خلاف آن ذکر شود، تمام آمارها از NFL Pro، Next Gen Stats یا NFL Research گرفته شدهاند.
شروع کنید
جاستین هربرت (لس آنجلس چارجرز) در مقابل پیتسبورگ استیلرز
هربرت اخیراً عملکرد درخشانی داشته و در سه بازی متوالی بیش از ۲۵ امتیاز فانتزی کسب کرده است. یکی از جنبههای کمتر مورد توجه در بازی او این فصل، استفاده بیشتر از پاهایش است. هربرت در شش بازی این فصل بیش از ۳۰ یارد دویده و در پنج هفته اخیر به طور میانگین ۴۲.۴ یارد دو در هر بازی داشته است. این ویژگی سقف بالایی برای او ایجاد میکند تا در هر هفته به عنوان QB1 تمام شود، در حالی که کف امتیزش را هم بالا میبرد. این مسئله او را به گزینهای اجباری برای شروع تبدیل کرده، به ویژه این هفته در مقابل استیلرز که سومین میزان بیشترین یارد پاس و پنجمین بیشترین امتیاز فانتزی به ازای هر بازی به کوارتربکها دادهاند.
متیو استافورد (لس آنجلس رامز) در سان فرانسیسکو ۴۹رز
شایعات MVP برای استافورد در حال افزایش است و کاملاً شایسته است. در پنج بازی اخیر، او ۱۶ پاس تاچداون انداخته و به طور میانگین ۲۳.۳ امتیاز فانتزی به ازای هر بازی داشته — عددی که واقعاً به خاطر یک عملکرد ضعیف پایین کشیده شده. او در چهار مورد از آن پنج بازی بیش از ۲۵ امتیاز کسب کرده، از جمله وقتی که در هفته ۵ مقابل دفاع آسیبدیده ۴۹رز، ۳۸۹ یارد پاس داد و سه تاچداون انداخت. سان فران بیش از هفتمین میزان یارد پاس داده و کمترین نرخ فشار را در فوتبال ایجاد کرده است. چهار تا از پنج کوارتربک اخیر که مقابل ناینرز بازی کردهاند، بیش از ۱۹ امتیاز فانتزی گرفتهاند. استافورد در گذشته مقابل آنها مشکل داشته، اما در این بازی باید حتماً بازی کند.
جکسون دارت (نیویورک جاینتز) در شیکاگو بیرز
دوست من، جکسون دارت! آیا او QB1 برای بقیه فصل است؟ قطعاً! وقتی به بقیه فصل فکر میکنید، سؤال واقعی این است: واقعاً چند کوارتربک را بالاتر از او انتخاب میکنید؟ در برنامه NFL Fantasy Football Show، من جاش آلن، لامار جکسون، پاتریک ماهومز، جیلن هورتز و دریک مِی را گفتم. شاید یکی دو نفر دیگر هم ارزش بحث داشته باشند، اما همین. دارت به عنوان شروعکننده به طور میانگین ۲۲.۴ امتیاز فانتزی به ازای هر بازی داشته، عددی که فقط آلن، ماهومز و جکسون در فصل از آن پیشی گرفتهاند. دارت فقط یک بار کمتر از ۱۹ امتیاز گرفته. این عمدتاً به خاطر این است که در همه شروعهایش به جز یکی، یک تاچداون دو داشته و در چهار مورد از شش بازی بیش از ۵۰ یارد دویده. این هفته، او با بیرز روبرو میشود که دومین بیشترین پاس تاچداون و هفتمین بیشترین امتیاز فانتزی به کوارتربکهای حریف دادهاند، در حالی که نرخ فشار ایجادشدهشان متوسط رو به پایین است. دارت گزینهای اجباری برای شروع است، حتی اگر دنیای فانتزی گسترده هنوز کاملاً به او پی نبرده باشد.
کیلِب ویلیامز (شیکاگو بیرز) در مقابل نیویورک جاینتز
هر دو کوارتربک در این بازی قابل بازی هستند! ویلیامز از یک روز کاریِ فوقالعاده برمیگردد، جایی که ۲۸۰ یارد پاس داد و سه تاچداون انداخت، ۵۳ یارد دوید و دو پاس گرفت که ۲۲ یارد و یک تاچداون به همراه داشت. او با نزدیک به ۴۰ امتیاز فانتزی تمام کرد. واضح است که نمیتوانید انتظار چنین عملکردی را دو هفته متوالی داشته باشید، اما او یک مچآپ عالی دیگر پیش رو دارد. جاینتز در این فصل ششمين ميزان بيشترين يارد پاس و چهارمين بيشترين امتياز فانتزي به كوارتربكها دادهاند. آنها نرخ فشار و سَک متوسط رو به پایینی ایجاد میکنند و روی توپهای بلند آسیبپذیر هستند. علاوه بر این، با توجه به دفاعهای هر دو طرف، این بازی میتواند پرگل باشد.
جارد گاف (دیترویت لاینز) در واشنگتن کامندرز
دفاع واشنگتن باید مثل دفاعهای دالاس و سینسیناتی در دنیای فانتزی هدف قرار گیرد: واحدهایی که میتوان از آنها سوءاستفاده کرد. کامندرز دومین میزان بیشترین یارد پاس، چهارمین بیشترین تاچداون و سومین بیشترین امتیاز فانتزی به ازای هر بازی به کوارتربکها دادهاند. یکشنبه گذشته، سام دارنولد در نیمه اول به تنهایی ۲۵ امتیاز فانتزی از آنها گرفت. در ماه گذشته، فقط یک کوارتربک نتوانست بیش از ۲۰ امتیاز مقابل دفاع واشنگتن بگیرد: کیلب ویلیامز که ۱۹.۸۸ امتیاز گرفت. گاف شاید در خارج از خانه باشد و حمله لاینز مثل سالهای اخیر به نظر نرسد، اما کوارتربک دیترویت نشان داده که هنوز در مچآپ مناسب پتانسیل دارد. او مقابل بیرز منفجر شد و مقابل بنگلز بیش از ۲۰ امتیاز گرفت. در این بازی او را شروع کنید.
بنشینید
دنیل جونز (ایندیاناپولیس کولتز) در مقابل آتلانتا فالکونز
این یکی کمی تند و تیز است، چون جونز برای فانتزی QB1 بوده. سقف، به جز یک بازی، حدود ۲۲ امتیاز فانتزی بوده، اما کف پایین است. او در چهار مورد از هفت بازی اخیرش کمتر از ۱۷ امتیاز فانتزی گرفته. هفته گذشته، با وجود آمار در حالت عقبافتادن و دو برای یک تاچداون، بدترین عملکرد واقعی فصلش را داشت با پنج turnover. همچنین این بازیای بود که بیشترین سَک فصلش را خورد. در واقع، او در دو بازی اخیر هشت سَک خورده — بعد از فقط شش سَک در هفت بازی اول. نظریه من این بوده که جونز را در بازیهایی بازی کنید که تیمها نتوانند به او فشار بیاورند. این هفته، او به برلین میرود تا مقابل فالکونز بازی کند که سَک را با ششمین نرخ بالا ایجاد کردهاند. آنها کمترین یارد پاس و ششمین کمترین امتیاز فانتزی به کوارتربکها دادهاند. او اجباری برای نشستن نیست، اما اگر بتوانید از یکی از گزینههای بالا استفاده کنید، من این کار را میکنم.
جردن لاو (گرین بی پکرز) در مقابل فیلادلفیا ایگلز
دو هفته پیش، من لاو را “نشستن” پیشنهاد دادم و او عالی عمل کرد. هفته گذشته، دوباره تأکید کردم و او کمترین امتیاز فصل فانتزیاش را گرفت. پس این هفته مسابقه سرنوشتساز است! لاو سقف بالایی دارد … اما کف پایینی. او حالا در سه مورد از چهار بازی اخیرش کمتر از ۱۵ امتیاز فانتزی گرفته. کمتر از ۱۶ امتیاز در پنج مورد از هشت بازی. حالا، او با ایگلز روبرو میشود که دومین کمترین پاس تاچداون دادهاند. آنها تازه از بای برمیگردند، با قطعات جدیدی که از طریق ترید به دفاع اضافه شده. با توجه به کف پایین لاو، من به جهت دیگری نگاه میکنم.
جاستین فیلدز (نیویورک جتز) در مقابل کلیولند براونز
فکر نمیکنم حامی بزرگتری از جاستین فیلدز در فانتزی این فصل از من وجود داشته باشد. با این حال، فکر میکنم این هفتهای است که باید از سیگنالکالر جتز دوری کرد. براونز سَک را با سومین نرخ بالا ایجاد میکنند، در حالی که جتز آنها را با چهارمین نرخ بالا اجازه میدهد و بیشترین نرخ فشار را تحمل میکنند. علاوه بر این، کلیولند چهارمین کمترین یارد پاس و هفتمین کمترین امتیاز فانتزی به کوارتربکها داده. براونز همچنین دومین کمترین یارد دو (و صفر تاچداون دو) به کوارتربکها در فصل دادهاند. فیلدز را در لیگهای تککوارتربک نادیده بگیرید.
ترِوِر لارنس (جکسونویل جگوارز) در هیوستون تگزنز
هفته گذشته، لارنس را به عنوان گزینه استریم پیشنهاد دادم و او ۲۱.۲ امتیاز فانتزی تحویل داد. خبر بد: بیشتر آن از دو تاچداون دو آمد، که نمیتوانید هر هفته روی آن حساب کنید. این هفته، او با هیوستون روبرو میشود که کمترین امتیاز فانتزی به کوارتربکها داده. زودتر در سال، تگزنز لارنس را به کمترین ۷.۷۸ امتیاز فانتزی فصل محدود کردند و او در دو بازی اخیر مقابل آنها پاس تاچداون نینداخته. این هفتهای است برای دوری از لارنس.
جی.جی. مککارتی (مینهسوتا وایکینگز) در مقابل بالتیمور ریونز
در بازگشت از آسیبدیدگی هفته گذشته، مککارتی دو پاس تاچداون انداخت و یکی هم دوید، و با نزدیک به ۱۹ امتیاز فانتزی در یک برد چشمگیر در دیترویت تمام کرد. فکر میکنم او گزینه استریم محبوبی باشد، چون ریونز روی کاغذ مچآپ فوقالعادهای به نظر میرسند. با این حال، آنها از بای هفته ۷ به بعد همان دفاع سوراخ سابق نیستند و در دو هفته گذشته حتی یک تاچداون هم ندادهاند. نمونه کوچک است، مطمئناً، اما هر دو کیلب ویلیامز و توا تگاوایلوآ را به کمتر از ۱۲ امتیاز فانتزی محدود کردهاند. قبلاً دیدهایم که دفاع بالتیمور در میانه فصل反弹 کند — اخیراً سال گذشته — و شاید همین را حالا شاهد باشیم. به همین دلیل، نمیگذارم فریب بخورم و مککارتی را استریم کنم.
ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا، در آستانه دریافت بسته حقوقی ۱ تریلیون دلاری قرار دارد. خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
تنها چیزی که عجیبتر از درخواست ایلان ماسک برای بسته حقوقی ۱ تریلیون دلاری است، این ایده بود که سهامداران تسلا با آن موافقت کنند. اما در نهایت همین اتفاق افتاد و همه، از صندوقهای سرمایهگذاری عظیم گرفته تا سرمایهگذاران خرد، با پاداشی آنچنان هنگفت موافقت کردند که حتی پاپ جدید نیز آن را تقبیح کرد. این در واقع یک شرطبندی بر روی این است که بخت بار دیگر با موفقترین کارآفرین صنعتی قرن بیست و یکم آمریکا یار باشد؛ شرطی بر اینکه ماسک بتواند با تغییر مسیر به سمت رباتاکسیهای مجهز به هوش مصنوعی و رباتهای انساننما، بر کاهش فروش خودروهای برقی تسلا و تصویر خدشهدار شده خود غلبه کند.
در حالی که سهام تسلا با ارزشی بیش از ۳۰۰ برابر سود پیشبینیشده، نزدیک به بالاترین حد خود معامله میشود، به نظر میرسید بسیاری از سرمایهگذاران حتی پیش از شمارش آرا در نشست سالانه امروز، این موضوع را قطعی میدانستند. براندون ارهارت، مشاور حقوقی کل تسلا، به حاضران گفت که بیش از ۷۵ درصد سهامداران این بسته را تأیید کردهاند. سهام تسلا روز پنجشنبه با ۳.۵٪ کاهش به ۴۴۵.۹۱ دلار رسید.
«تنها مدرکی که نشان میدهد تسلا در این فناوری پیشرو است، این است که ایلان ماسک چنین میگوید.»
گوتام موکوندا، استاد دانشکده مدیریت ییل، میگوید: «ارزشگذاری فعلی تسلا تنها در صورتی منطقی است که قدرتهای جادویی به ایلان ماسک نسبت دهیم. اگر خطوط کسبوکار جدیدی را که او دربارهشان صحبت میکند بررسی کنیم، هیچ دلیل خاصی وجود ندارد که باور کنیم تسلا شرکت پیشرو در زمینه خودروهای خودران است. فناوری ویمو به وضوح بهتر است… تنها مدرکی که نشان میدهد تسلا در این فناوری پیشرو است، این است که ایلان ماسک چنین میگوید.»
و این دقیقاً اصل مطلب در رأیگیری وکالتی است. موکوندا میگوید: «بزرگترین مهارت ماسک، توانایی او در متقاعد کردن سرمایهگذاران است که میتواند کارهای خارقالعاده انجام دهد.»
این رأیگیری در زمانی پرالتهاب برای شرکتی انجام شد که صنعت مدرن خودروهای برقی را به راه انداخت؛ شرکتی که به نظر میرسد ماسک نیز در حال از دست دادن علاقه خود به آن است. رابین دنهولم، رئیس هیئت مدیره تسلا، و وایباو تنجا، مدیر ارشد مالی، در هفتههای اخیر استدلال کردند که حفظ ماسک با اعطای سهامی که در نهایت حداقل ۲۵٪ از سهام شرکت را در اختیار او قرار میدهد (در مقایسه با حدود ۱۳٪ فعلی)، برای رشد و ثبات بلندمدت شرکت ضروری است. با این حال، این اتفاق در حالی رخ میدهد که تمرکز او بر این شرکت، که کلید ثروت اوست، به دلیل مدیریت پنج کسبوکار دیگر، به ویژه استارتاپ هوش مصنوعیاش xAI، به شدت منحرف شده است؛ استارتاپی که در صورت تأیید سهامداران، از تسلا نیز کمک مالی دریافت خواهد کرد.
ربات اپتیموس تسلا در حال نمایش در شانگهای. آنادولو از طریق گتی ایمیجز
راس گربر، مدیرعامل شرکت مدیریت ثروت و سرمایهگذاری «گربر کاوازاکی»، میگوید: «من مسیری را که تسلا در آن قرار داشت دوست داشتم. مسیری که او اکنون انتخاب کرده، نتیجه این واقعیت است که مردم دیگر خودروهایش را نمیخرند.» این شرکت حدود ۴ میلیارد دلار دارایی، از جمله حداقل ۸۰ میلیون دلار سهام تسلا را مدیریت میکند و علیه بسته پاداش ماسک رأی داده است. گربر میافزاید: «فکر نمیکنم ایلان هیچ مسئولیتی در قبال آسیبی که به شرکت زده، پذیرفته باشد.»
هرچند تسلا از افزایش ۷.۴ درصدی فروش خودروهای برقی در سهماهه سوم خبر داد، اما این یک موفقیت کوتاهمدت بود که به دلیل حذف تدریجی اعتبار مالیاتی ۷۵۰۰ دلاری فدرال به دست آمد. حتی با وجود این افزایش، فروش خودروهای برقی این شرکت مستقر در آستین در سال جاری تاکنون حدود ۶٪ کاهش یافته و پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۵ نیز حدود ۷٪ کاهش یابد که دومین کاهش سالانه متوالی خواهد بود. در ایالات متحده، حمایت آشکار ماسک از رئیسجمهور دونالد ترامپ به جذابیت برند تسلا در بازارهایی مانند کالیفرنیا، بزرگترین خریدار خودروهای برقی در کشور، آسیب زده است. در اروپا نیز، حمایت او از سیاستمداران راست افراطی با کاهش فروش دو رقمی تسلا مرتبط دانسته میشود. چین، که از سال ۲۰۲۰ برای سودآوری شرکت حیاتی بوده، نیز به بازاری رو به افول برای خودروهای تسلا تبدیل شده است، زیرا رقبای محلی قویتر و ارزانتر، از جمله BYD، شیائومی، XPeng و NIO، سهم بازار آن را در آنجا کاهش دادهاند.
«من شرکتم را پس میخواهم. تسلا میتوانست تأثیرگذارترین شرکت مرتبط با اقلیم در تاریخ باشد. اما در عوض، در حال تغییر مسیر به سمت کارهای بیهوده است.»
به غیر از مهار رفتارش، تمرکز ماسک باید بر روی توسعه محصولات جدید و رقابتی برای شکست رقبای جهانی خودروهای برقی و تمرکز بر نقاط قوت فعلی تسلا باشد: کسبوکار رو به رشد باتری و خدمات شارژ خودروهای برقی.
گربر میگوید: «من شخصاً و به عنوان یک سهامدار، از اینکه شرکتی که در آن سرمایهگذاری کردم، چون هدف اصلیاش حملونقل و انرژی پایدار برای حل بحران اقلیمی بود، به نوعی به سمت هدف بیفایده ارائه سفرهای رباتاکسی، چیزی که از قبل وجود دارد، و رباتها منحرف شده، ناراضی هستم. من شرکتم را پس میخواهم. تسلا میتوانست تأثیرگذارترین شرکت مرتبط با اقلیم در تاریخ باشد. اما در عوض، در حال تغییر مسیر به سمت کارهای بیهوده است.»
گربر که سالها از طرفداران سرسخت ماسک بود، در مخالفت با پیشنهاد پاداش ماسک تنها نیست. صندوق ثروت ملی نروژ و صندوقهای بازنشستگی دولتی و اتحادیهها علیه آن رأی دادهاند. شرکتهای مشاورهای Glass Lewis و Institutional Shareholder Services از آن حمایت نمیکنند؛ حتی پاپ لئو نیز علیه آن موضع گرفته است. پدر مقدس در مصاحبهای در ماه گذشته، طرح پرداخت ماسک را به معضلات اجتماعی گستردهتر ناشی از شکافهای ثروت شدید مرتبط دانست.
پیشنهاد وکالتی برای طرح پاداش جدید ماسک که در ماه سپتامبر اعلام شد، ۱۲٪ سهام اضافی شرکت را به او اعطا میکند. این سهام در صورت تحقق یک سری اهداف، طی ۱۰ سال آینده در ۱۲ مرحله به او واگذار میشود. برای دریافت پاداش کامل، شرکت باید تا سال ۲۰۳۵ مجموعاً ۲۰ میلیون خودروی برقی بفروشد – که آسانترین هدف است – و همچنین ۱ میلیون ربات. تسلا همچنین باید ۱۰ میلیون مشترک فعال برای نرمافزار به اصطلاح «رانندگی کاملاً خودران» خود داشته باشد، ۱ میلیون رباتاکسی در حال فعالیت داشته باشد و ارزش بازار آن از حدود ۱.۵ تریلیون دلار فعلی به ۸.۵ تریلیون دلار برسد.
ماسک در تماس اخیر نتایج مالی تسلا و هفته گذشته در پادکست «All-In» که توسط سرمایهگذاران سیلیکونولی، دیوید فریدبرگ، دیوید ساکس، چامات پالیهاپیتیا و جیسون کالاکانیس میزبانی میشود، به منتقدان بسته پاداش، به ویژه شرکتهای مشاورهای ISS و Glass Lewis، حمله کرده است.
او در این پادکست گفت: «من آنها را داعش شرکتی مینامم… اساساً آنها فقط تروریست هستند.» او ادعا کرد که «فعالان چپ افراطی» در این شرکتها نفوذ کردهاند.
او همچنین دوباره با این موضوع که رأیگیری وکالتی درباره پاداش است مخالفت کرد و اصرار ورزید که این رأیگیری صرفاً برای حفظ کنترل تسلا است. او گفت: «احساس میکنم باید چیزی حدود ۲۵٪ حق رأی داشته باشم، که برای داشتن نفوذ قوی کافی است، اما نه آنقدر که اگر دیوانه شوم نتوانند من را اخراج کنند. بگذارید اینطور بگویم، اگر سرمایهگذاران فعال بتوانند به راحتی من را بیرون کنند، من ارتش رباتها را نخواهم ساخت. به هیچ وجه.»
با صرف نظر از تمایل ماسک برای داشتن یک ارتش رباتی، نه موکوندا از دانشگاه ییل و نه گربر، استدلال ماسک مبنی بر اینکه برای حفظ کنترل به ۲۵٪ سهام نیاز دارد را قانعکننده نمیدانند.
«آنچه از شفافیت اندک در مورد وضعیت مالی ماسک میدانیم، نشان میدهد که تهدید او به ترک شرکت در صورت عدم تحقق خواستههایش، کاملاً غیرمحتمل است.»
موکوندا میگوید: «او همین حالا هم بخش بزرگی از این شرکت را در اختیار دارد و مطیعترین هیئت مدیره جهان را دارد. آیا واقعاً با ۲۵٪ سهام کنترل بیشتری خواهید داشت؟ آیا این منطقی است؟»
اگرچه ماسک اشاره کرده است که در صورت عدم تصویب رأی، ممکن است تسلا را ترک کند، اما این امر بعید است. موکوندا میگوید: «آنچه از شفافیت اندک در مورد وضعیت مالی ماسک میدانیم، نشان میدهد که تهدید او به ترک شرکت در صورت عدم تحقق خواستههایش، کاملاً غیرمحتمل است. من از جزئیات مالی او خبر ندارم، اما همه چیز حاکی از آن است که او به شدت از اهرم مالی استفاده کرده است. نمیتوانم سناریویی را تصور کنم که در آن پس از خروج ایلان ماسک، ارزش تسلا سقوط نکند. و اگر او به شدت بر روی سهام تسلا وام گرفته باشد، این برای او فاجعهبار خواهد بود.»
ایلان ماسک در یک مبارزه UFC به همراه رئیسجمهور دونالد ترامپ در آوریل ۲۰۲۵. خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
طرفداران تسلا، از جمله دن آیوز، تحلیلگر سهام در Wedbush، معتقد بودند که ماسک «تأیید قاطع سهامداران» را به دست خواهد آورد. او در یک یادداشت تحقیقاتی گفت: «به طور خلاصه، تأیید بسته پاداش ماسک در این نشست بسیار مهم، گام بزرگی به سوی پیشبرد اهداف آینده تسلا با نقشه راه خودران و رباتاکسی خواهد بود.»
بیست سال پس از ورود ماسک به تسلا، ابتدا به عنوان سرمایهگذار اصلی آن، او به طرز چشمگیری موفق بوده است؛ بسیار فراتر از آنچه در سال ۲۰۰۸، زمانی که شرکت در آستانه نابودی بود، نقدینگیاش تمام شده بود و برای متقاعد کردن مشتریان و حامیان اولیه خود برای ماندن به شدت تلاش میکرد، محتمل به نظر میرسید. تمرکز تکبعدی او نتیجه داد، اما اکنون بین ایفای نقش رهبری در شش شرکت و صرف بخش زیادی از وقتش به عنوان یک ترول در رسانههای اجتماعی، سطحی از حواسپرتی وجود دارد که حتی سهامی به ارزش ۱ تریلیون دلار نیز احتمالاً آن را تغییر نخواهد داد.
موکوندا میگوید: «اینکه بگوییم نسخهای از ایلان ماسک که اکنون میبینیم شباهت زیادی به آن شخص سابق ندارد، چیزی از عظمت دستاوردهای او در رساندن تسلا و اسپیسایکس به جایگاهی که اکنون هستند، یا حداقل چند سال پیش بودند، کم نمیکند. جادویی که او به نمایش گذاشته، توانایی انجام کارهای نیمهمعجزهآسا بوده است. اما مهارتی که شما را به یک نقطه میرساند، همیشه همان مهارتی نیست که شما را به نقطهای دیگر برساند. و اغلب، شخصی که شما را به یک نقطه میرساند، همان شخصی نیست که شما را به نقطهای دیگر برساند.»